با طوفان تمامنشدني شبكههاي اجتماعي و گسترش هرچه بيشتر استفاده از گوشيهاي هوشمند، آيا زمان مرگ روزنامههاي كاغذي فرارسيده و دير يا زود هر روزنامهاي مجبور به انتخاب ادامه زندگي در فضاي مجازي است يا همچنان نسخه كاغذي روزنامهها در كنار نسخه مجازي به زندگي خودش ادامه خواهد داد؟
اين سؤال و دغدغهاي است كه اين روزها ذهن همه صاحبان روزنامههاي كاغذي را نهتنها در ايران بلكه در همه نقاط جهان بهخودش مشغول كرده است؛ سؤالي كه هيچكس پاسخ قطعي براي آن ندارد و هر كس از ديد و نگاه خود سعي ميكند پاسخي براي آن پيدا كند. البته وجه مشترك همه اين پاسخها يك نكته بيشتر نيست؛ درآمدزايي از نسخه مجازي روزنامه.
البته روزنامههاي مختلف، روشهاي متفاوتي را براي كاهش هزينهها و درآمدزايي، انتخاب كردهاند. مثلا روزنامه اينديپندنت، فروردين سال گذشته انتشار نسخه كاغذياش را متوقف كرد و بعد از 110سال، براي هميشه به دنياي مجازي مهاجرت كرد ولي بعضي مثل روزنامه نيويوركتايمز در كنار انتشار نسخه كاغذي، روشي را انتخاب كردهاند كه به pay-wall معروف شده است؛ پرداخت هزينه براي دسترسي به محتواي ديجيتال.
روش pay-wall از نيمههاي دهه 2010 كمكم جاي خود را بين روشهاي درآمدزايي روزنامهها باز كرد. همزمان با كاهش درآمد روزنامههاي چاپي از فروش و آگهي، بعضي از اين روش نهتنها براي جبران كاهش درآمد، بلكه بهعنوان روشي براي افزايش تعداد مشتركان نسخه چاپي استفاده ميكنند. مثلا هزينه دسترسي به محتواي سايت نيويوركتايمز به اضافه ارسال نسخه چاپي آخر هفته اين روزنامه، ارزانتر از هزينه دسترسي تنها به سايت است؛ به اين شكل هم درآمد سايتشان افزايش پيدا ميكند و هم تيراژ نسخه چاپيشان كه نتيجهاش افزايش درآمد آگهي چاپي است.
بعضي روزنامههاي ديگر مثل ديليتلگراف بخشي از محتواهايشان را رايگان عرضه ميكنند و براي بخشي هزينه دريافت ميكنند. بعضي ديگر مثل روزنامه فايننشيالتايمز يا بعضي مجلات، استراتژي متفاوتتري را انتخاب كردهاند؛ هدفگيري يك گروه مخاطب خاص. استراتژي آنها بر اين اصل استوار است كه اگر به گروه مخاطب خاص يك رسانه، محتواي ويژهاي بدهي كه جاي ديگري نتوانند آن را پيدا كند، بهايش را پرداخت خواهد كرد.
و بعضي مثل گاردين، مدل سايت باز را انتخاب كردهاند و خوانندگان مجبور نيستند براي استفاده از مطالب هزينهاي بپردازند. گاردين از روشهايي مثل كمكهاي داوطلبانه خوانندگان و آگهي، درآمدزايي ميكند. البته اين روش منتقدان خودش را دارد كه ميگويند اين كار باعث كاهش 69ميليون پوندي درآمد اين روزنامه در سال گذشته شده است و دير يا زود گاردين هم مجبور است از روش pay-wall استفاده كند. روشهاي مختلف و متفاوتي كه نشان از بحران رسانهها در برخورد با هجوم فضاي مجازي به دنياي رسانههاي كاغذي دارد؛ بحراني كه به عقيده برخي كارشناسان ريشه در برخورد شتابزده رسانهها با تولد و گسترش اينترنت دارد.
در نخستين روزهاي ورود اينترنت، ناگهان حجم عظيمي از اطلاعات رايگان در دسترس مردم قرار گرفت. تحتتأثير همين موج، روزنامهها سايتهايشان را افتتاح كردند و مطالبشان را به شكل رايگان در اختيار مردم گذاشتند. با اين باور كه از درآمد آگهي سايتها، هزينههايشان جبران خواهد شد؛ اتفاقي كه به عقيده بعضي كارشناسان اشتباه مرگباري بود؛ چرا كه روزنامهها مخاطبان را به خواندن محتواي رايگان عادت دادند، بدون اينكه آنها مجبور شوند هزينهاي پرداخت كنند. از آنطرف بعد از چند سال با راهاندازي سايتها و اپليكيشنهاي ويژه آگهي و نيازمنديها، نهتنها درآمد آگهيهاي چاپي روزنامهها، بلكه درآمد آگهيهاي اينترنتي روزنامهها نيز كاهش پيدا كرد.
البته اين نخستينبار نيست كه دنياي روزنامههاي كاغذي با چنين بحران و هجومي روبهرو شده است. در اواسط قرن بيستم با اختراع راديو و بعد تلويزيون، تيراژ روزنامهها بهتدريج كاهش پيدا كرد. بعد از ورود راديو و تلويزيون به خانهها، مردم متوجه شدند كه ديگر لازم نيست تنها به روزنامهها بهعنوان منبع خبر اتكا كنند.
مهمترين دليل اين اتفاق تولد «خبر فوري»(breaking news) بود؛ اتفاقي كه با تولد شبكههاي خبري 24ساعته پررنگتر شد و نتيجهاش كمرنگشدن روزنامهها بهعنوان منبع خبر بود. نخستين قرباني اين تغييرات روزنامههاي عصر بودند. مردم كه از سركار برميگشتند، بهجاي باز كردن صفحات روزنامه، تلويزيون را روشن ميكردند.
اما همينطور كه راديو و تلويزيون مخاطب و آگهيهاي بيشتري ميگرفتند، روزنامهها راه نجاتشان را پيدا كردند. وقتي روزنامهها ديدند نميتوانند با سرعت تلويزيون رقابت كنند، به سراغ پوشش عمقيتر و تحليليتر اخبار رفتند؛ كاري كه شبكههاي خبري كمتر ميتوانستند انجام بدهند. در اين زمان بود كه شيوههاي نوين گزارشنويسي هم به ميدان آمدند و بهجاي گزارشهاي خبري خشكوخالي، گزارشهاي روايي و داستانگو، جايشان را در روزنامهها باز كردند. گرافيك روزنامهها نيز تغيير كرد تا تصويريتر و خوشرنگولعابتر و چشمنوازتر، بهدست مخاطب برسند. روزنامهها مزيتهاي خاص خودشان را در مقايسه با راديو و تلويزيون پررنگتر كردند تا در جنگ با رسانههاي جديد جان سالم به درببرند.
حالا نبرد جديدي شروع شده است؛ نبرد نسخههاي كاغذي و مجازي روزنامهها با شبكههاي اجتماعي و اپليكيشنهاي ويژه آگهي و ديگر رقباي مجازي. اين نبرد در سراسر دنيا در جريان است و پرتيراژترين روزنامه ايران نيز كموبيش وارد اين رقابت شده است. سفر همشهري به سرزمين ديجيتال و رقابت با تازه واردهاي صفر و يكي در كنار انتشار نسخه كاغذي، اتفاق ناگزيري است. پيشبيني نتيجه اين سفر درصورت انتخاب استراتژي مناسب و تقويت مزيتهاي خاص همشهري، چندان سخت نيست. همشهري به پشتوانه سالها نوآوري در دنياي رسانههاي كاغذي ايران و با انرژي نيروهاي خلاقي كه سالها زير عنوان همشهري در روزنامه و مجلات و ديگر محصولات همشهري قلم زدهاند، ميتواند از اين نبرد هم پيروز بيرون بيايد و پرچم همشهري را كماكان در سرزمينهاي واقعي و مجازي بالا نگاه دارد.
نظر شما